می روم تا در آغوش خاک قرار بگیرم
و تمام خاطراتمان را به خاک می سپارم
چون دیگر بعد ار تو آغوشی بهتر از خاک نمی شناسم..
[ پنج شنبه 16 آذر 1391
][ 17:19 توسط emo ]
[ پنج شنبه 16 آذر 1391
][ 11:39 توسط emo ]
[ پنج شنبه 16 آذر 1391
][ 11:37 توسط emo ]
کلاغ جان ابن دفعه برای تو
بگویم که قصه ی من به سر رسید
سوار شو!
تو را هم به خانه ات می رسانم...
[ پنج شنبه 16 آذر 1391
][ 11:34 توسط emo ]
انصاف نیست دنیا آن قدر کوچک باشد که
آدم های تکراری را روزی هزار بار ببینی و
آن قدر بزرگ باشد که نتوانی آن کس را که دلت میخواهد
حتی یک بار ببینی...
یادت می آید آن روز در زیر باران برای دیدن تو اشک می ریختم؟
آه تو آن روز در میان دریای قلبم نبودی حیف
[ چهار شنبه 15 آذر 1391
][ 20:57 توسط emo ]
هوای فاصله سرد است من از کلاف دلم برایت خیال گرم می بافم
گوش میدهی؟ راستی اگر خواستی دیگر نباشی آفرین! چه با اراده!! ناراحت نشو اما لعنت بر دبستانی که تو فقط از
درس هایش تصمیم کبری را آموختی
...
[ چهار شنبه 15 آذر 1391
][ 19:11 توسط emo ]
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد